مهمان گل خانه ما
این روزها دارم به این فکر میکنم که تو پسرگلم مهمانی در خانه ام هستی و روزی از کنارم میری. روزها با سرعت عجیبی میگذرد و تو به زودی از من جدا میشی . به خودم میگم : کدوم مهمتره ؟ نظم خونه یا اینکه تو به خوبی از من یاد کنی ؟ کدوم مهمتره ؟خونه یا اخلاق و روحیه و حسن تربیت تو ؟ چون میدونم تو مهمان خانه منی پس اولویتم رو تغییر میدم و بعد از این مهمترین چیز نزد من آرامش خاطر من و توست. شروع کردم به پیاده کردن نقشه ام و طبعآ مجموعه کمی از قوانین مهم رو انتخاب میکنم و خودم رو ملزم به اجرای اونها میدونم و مابقی چیزها رو بدون هیچ قید و شرطی رها میکنم. از عصبی شدن وداد و فریاد زدن کم میکنم تا به آرامش برسم .از وسواس هام میگذرم و به خانه...